تحلیلی بر جنگ دوم خلیج فارس ( قسمت دوم )

تحلیلی بر جنگ دوم خلیج فارس جنگی که به قطعیت نیازی نداشت  !

تجزیه و تحلیل برخی از سناریوها

اگر پیش از جنگ دوم خلیج فارس به سایت پنتاگون رجوع می کردید ، در میافتید که انها بیش از پنجاه سناریو را برای جنگ با عراق در نظر گرفته بودند . هیچ قطعیتی در کار نبود . ان ها بدترین حالات ممکن را در نظر گرفته بودند تا پیش از اینکه وقایع ناگوار به سراغ شان بروند ، خود به پیشوازشان روند . موضوعی که ما نیز در تجزیه و تحلیل های نظامی باید با دقت مطمع نظر قرار دهیم .تحلیل های مختلف پنتاگون معطوف به شبکه ای از عوامل ، متغیر ها و دستاوردهای مختلفی بود که مجموع هر یک از انها ، سناریویی را می ساخت که می بایست جهت تحقق اهداف در جنگ در نظر گرفته شوند .

هیچ قطعیتی برای پایان جنگ و نتایج ان وجود ندارد و ما باید برای کلیه احتمالات غیر منتظره اماده باشیم . این اظهار نظر یک تئوریسین نظامی جنگ در دانشگاه ایندیاناپولیس است . انها چندین سناریو را محاسبه  و تجزیه و تحلیل کرده بودند که با تغییر شرایط جنگ می توانست به وقوع بپیوندد و برای هر یک از انها تغییراتی در طرح های نظامی ، راهکا ها و تکنیک های نظامی ضروری بودند . جنگ با عراق، کلاسی زنده و از مایشگاهی نظامی بود که اخرین دکترین نظامی انان را محک می زد . انچه می خوانید ، تحلیلی کلی است بر برخی از تحولاتی که در خلال جنگ امریکا و انگلیس با عراق اتفاق افتاد و امیواریم اغازی بر شناختی بیشتر از پیشرفته ترین برنامه ریزی های نظامی باشد . نخستین غافلگیری نه در زمان و مکان وقوع جنگ ، بلکه نحوه جنگ بود . تقریبا تمام کارشناسانی که جنگ های افغانستان ، کوزوو و صربستان را بررسی و حتی پیش بینی کرده بودند ، پیش بینی نموده بودند که جنگ با کوبیدن مستمر و وسیع زیر ساخت های نظامی و سیاسی و حتی اقتصادی عراق توسط نیروی هوایی طراحی شده و پس از هفته ها که شواهد نشان داد ، تمامی اهداف مورد نظر مورد اصابت موثر قرار گرفته اند و نابود شده اند ، با ورود نیروهای زمینی اغاز می شود .

نخستین غافلگیری جنگ در همین نقطه بود . جنگ دوم خلیج فارس بر خلاف جنگ های پیش از خود ، نه با کوبش سنگین نیروهاو اهداف مورد نظر در عراق توسط نیروهای هوایی اغاز نشد ، بلکه با استراتژِی اصابت هدفمند و دقیق مراکز و اهداف مورد نظر و همزمان ورود نیروهای زمینی ائتلاف از جنوب به عراق اغاز شد !

این در حالی بود که چند روز پیش از اغاز جنگ مجلس ترکیه طرح استفاده نیروهای امریکایی از خاک ان کشور را رد کرد . این تصمیم ، تغییری اساسی در طرح جنگی امریکا پدید می اورد . جبهه شمال یکی از اصلی ترین محور هایی بود که قوای امریکایی از انجا پیشروی به سوی بغداد را هدف قرار داده بودند . در حالی که حرکت مجلس ترکیه بیشتر به یک مانور شباهت داشت و تائید طرح پس از ارائه مجدد به مجلس ، قریب به یقین به نظر می رسید و عملا چنین نیز شد ، ولی برنامه ریزان پنتاگون منتظر ام و اگرهایی که احتمال شکست طرح های انان را پیش میکشیدند ، نماندند ، زیرا احتمال چنین تحولی را در سناریو های جنگی خود لحاظ کرده بودند . از این روی وقتی مجلس ترکیه ، لایه مذکور را چند روز بعد تائید کرد، سخنگوی کاخ سفید گفت که ان دیگر برای امریکا مهم نیست ! هنگمی که اخرین مید ها برای خلع سلاح عراق از راه دیپلماتیک به یاس بدل شد ، همه چیز به سوی جنگ پیش می رفت .   پرسش اساسی برای جهانیان این بود : جنگ کی اغاز می شود ؟ تغییر بعدی در طرح های پنتاگون دقیقا در همان لحظات ابتدایی جنگ در مورد زمان قطعی اغاز جنگ تحقق یافت . درست لحظاتی پیش از شروع فرمان جنگ ، سازمان سی . ای .ای . به بوش اطلاع داد که اقامتگاه صدام و پسران او را شناسایی کرده است و اگر او فرمان دهد می توان با موشک های هدایت شونده انجا را هدف قرار داد . این به معنای اغاز جنگ زود تر از زمان در نظر گرفته شده پیشین بود .  اما ان هیچ لطمه ای به برنامه ریزی های نظامیان اریکایی نزد ، چرا که احتمال تغییرش در سناریو ها پیش بینی شده بود . پس جنگ از سناریوی قبلی به سناریوی دیگری که در نظر گرفته شده بود تغییر وضعیت وبرنامه داد . طراحان جنگی امریکا شرایطی را در نظر گرفته بودند که با مرگ صدام و مقامات ارشد رژیم بغداد ، نیروهای عراقی بدون مقاومت جدی به سرعت تسلیم شوند ، پس تغییر زمان جنگ با شلیک دقیق موشک به محل اقامت مقامات رژیم بغداد با هدف نیل به سناریوی فوق ( تسلیم سریع ) تحقق یافت . هنگامی که گزارش های ضو نقیضی از کشته شدن یا زنده ماندن صدام و پسرانش به سازمان سی . ای . ای . گزارش شد ، هیچ کس منتظر تائید یا تکذیب قطعی یکی از انها باقی نماند ، زیرا برنامه جنگ ، انگونه که پیش بینی شده بود ، ادامه می یافت .