تحلیلی بر جنگ اول خلیج فارس (قسمت اول)


             تحلیلی بر جنگ اول خلیج فارس : پیروزی در جنگ پیش از اغاز جنگ

تصورات نظامیان ما از جنگ ها هنوز مبتنی بر مفروضاتی است که بر حسب دکترین جنگ های کلاسیک بنا شده است . در حالی که در جنگ های امروز مهمتر از سلاح های پیشرفته ، این تصورات و درک فضای مجازی نبرد های مبتنی بر مفروضات و اصول موضوعه جدید است که تعیین کننده اند . نخستین فرض ، پیروزی در جنگ است که در دکترین های پیشین نظامی مطرح بود . در حالی که در دکترین های امروز نظامی ، شما اولین پیروزی ها را می بایست پیش از اغاز جنگ و حتی بدون نیاز به شلیک یک گلوله بدست اورید .  برای روشن تر شدن طرح مساله می خواهم به تحلیل جنگ اول خلیج فارس و مصادیقی مشخص از ان دست زنم .

پیش از حمله صدام به کویت ، او تلاش کرد از طریق مذاکره و گفتگو با امریکا به خیال خود ، نوع واکنش شان را ببیند و حدس بزند که انان در مقابل چه تصمیمی خواهند گرفت . او خیال می کرد که با گفتگو های سربسته می تواند نوع و شدت واکنش غربی ها را بر اورد کند . پاسخ طرف گفتگو کننده امریکا تا به همان حد ، سربسته و فاقد اطلاعات لازم برزای توان تشخیص عراقی ها از نوع و میزان واکنش های شان بود : ما درباره مسائلی که به روابط کشورهای غربی محدود می شود دخالت نمیکنیم . این پاسخ حساب شده جدای از رعایت صورت یک دیالوگ دیپلماتیک و محترمانه ، دارای ان میزان کلی گویی و ابهام بود که طرف عراقی از ان نتواند برای نوع تصمیم غیر قابل پیش بینی ای که می خواهد بگیرد تصمیم مشخصی بگیرد و سر در گم بماند .  اما صدام تصمیم خود را از قبل گرفته بود و تنها به دنبال نشانه ای می گشت تا خود را متقاعد سازد که تصرف کویت با ملاحظات او صورت گرفته و با براوردش هم خوانی دارد. صدام با همین سیگنال مبهم به سوی جنگ با کویت کشیده شد و حتی اگر واکنش امریکایی ها و متحدانش تهدید نظامی و لشکرکشی به عربستان نبود ، در حرکت بعدی می خواست عربستان را نیز تصرف کند !
صدام پس از تصرف برق اسای کویت منتظر انعکاس جهانی ان و واکنش طرف های غربی نشست . اشتباه دوم وی نیز پیش از اغاز جنگ اول خلیج فارس و طی مذاکرات هیئت عراقی با طرف های امریکایی ادامه یافت . در مذاکراتی که نمایندگان امریکایی با نزدیکان و نمایندگان صدام حسین داشتند ، با ارامش و نرمش از انان خواستند تا کویت اشغال شده را رها کنند به طوری که برداشت پسران و دامادان صدام که نتیجه مذاکرات را به صدام ارائه می کردند ، این بود که امریکایی ها قصد برخورد جدی ندارند و بیشتر مو خواهند از طریق دیپلماتیک فشار بیاورند و تهدیداتشان جنبه عملی ندارد .
اینک همه ما به خوبی می دانیم که نتیجه ان نوع برداشت ها در جنگ چه شد و صدام و نظامیان عراقی که با تجربه سال ها جنگ و کمک مستشاران خارجی روس و سلاح های پیشرفته روسی و فرانسوی خود را اماده رویارویی کردند ناگهان به نیروهای نابینایی بدل شدند . نه تنها تمام سیستم های الکترونیکی و ضد الکترونیکی شان از کار افتاد و این در میادین امروزی جنگ یعنی کوری مطلق ، بلکه حتی ارتباط بیسیمی صدام با فرمانده هانش قطع شده بود ، به طوری که انان نمیدانستند چه در حال رویدادن است و باید چه بکنند و تا چشم باز کردند ، دریافتند که توسط نیروهای متحد محاصره شده و صدام نیز مجروح و بیهوش از اتاق عمل سر در اورد .

اما اشتباه دوم صدام حاصل یک خطای براورد کوچک نبود ، بلکه ناشی از دو نوع تفکرو بینش و حتی جهان بینی مختلف بود.جهان بینی ای که در تعاریف متفاوت قدرت در دو جامعه و سیاستمدارانشان نهفته بود . قدرت در غرب از تعریفی که قدرت در شرق وجود دارد برخوردار نیست . قدرت در غرب از چنگ و دندان نشان دادن و بزرگنمایی برخوردار نیست بلکه از بعد روان شناختی ، چنین کنش هایی ،خود از ضعف حکایت دارد و قدرت سرد از قدرت مبتنی بر التهاب موثرتر است و در سطح سیاسی و نظامی ،قدرت نرم چه بسا کاراتر از قدرت سخت است . در قدرت سرد شما پیش از هجوم و حتی طی حمله ،قدرت را با خونسردی و حتی لبخند اعمال می کنید . زمانی که نازی ها و نظامیان ژاپنی با نطق ها و اعلامیه های قراء ،حملات خود به متفقین را گزارش می کردند ، فرمانده امریکایی بعد از نخستین حمله امریکا به ناوهای هواپیمابر ژاپنی و غرق کردن شان در جمع خبرنگاران وقتی گفت : انان جنگ را شروع کردند اما ما انرا تمام میکنیم . به همراه بیان این جمله یک چشمک یک چشمک کوچک به خبرنگاران زد که با صبوری یک لبخند توام بود ، تا معنی واقعی خشونت سرد را دریابیم . در قدرت نرم موضوع علمی تر و فنی تر است و ما با شناخت در حیطه ای در علم و انتقال و تعمیم ان به گستره ای دیگر مواجه ایم .


گرداوری : M-HOSSEINI

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد