طراحی
:
مقاله ی "Assessing the Sukhoi PAK-FA" نوشته ی
دکتر کارلو کپ و پیتر گون در سال 2010 از وبسایت Air Power Australia مینویسد :
تحلیل طراحی بدنه ی جنگنده ی T-50 نشان میدهد ما
با جنگنده ای مواجه هستیم که در بخش طراحی جلو و بالای بدنه ، Intake (مکنده)های
موتور ، بالها و دم کاملا با جنگنده های F-22 و YF-23 قابل رقابت است
. اما طراحی بخش مرکزی بدنه و بخش خروجی موتور جت آن نسبت به F-22 ضعیفتر بوده و دارای
ضعف های مشترکی با جنگنده ی F-35 است که شاید
بخاطر استفاده از موتورهای موقتی (احتمالا AL-41F1A) بوده است .
طراحی کلی جلوی بدنه ی جنگنده ی T-50 ، بخصوص طراحی
کاکپیت بیش از هر جنگنده ی دیگری به Y-23 شباهت دارد اما
تفاوتهایی نیز در طراحی این دو وجود دارد ، ارتفاع دماغه در T-50 برای ایجاد فضای بیشتر برای رادار AESA ، افزایش یافته
است .
Intake ها یا مکنده
های موتورهای جت T-50 همانند F-22 بطور ذوزنقه ای
طراحی شده اند اما نسبت ابعاد این دو با یکدیگر متفاوت است و نقاط تیز Intake ها در T-50 بی سر شده اند
که در کاهش سطح مقطع راداری بسیار موثر است . بطور کلی ، در صورتیکه Intake ها بطور موثر
با مواد جاذب امواج ساخته شده باشند ، سطح مقطع راداری مکنده ها با نمونه های
آمریکایی برابر خواهد بود .
در طراحی بالها ، طراحی بال T-50 بیشتر به F-22 و طراحی بالای
بدنه بیشتر به Y-23 شباهت دارد .
در بخش موتور ، قرار دادن خط مرکز موتورها بالای مرکز جرم ورودی هوای موتور باعث
ایجاد یک خم S شکل در تونل
ورودی هوا میشود . شرکت سوخوی هنوز اعلام نکرده که از مسدودگر در ورودی هوا
استفاده خواهد کرد یا خیر . پیش از این ، گزارشات اعلام شده نشان داده است که
استفاده از مسدودگر (Blocker) در جنگنده ی Su-35S ، باعث کاهش 15
دسیبلی سطح مقطع راداری در باند X در مقایسه با
جنگنده ی Su-27K (که از مسدودگر
استفاده نمیکند) شده است .
T-50 در طراحی زیر و
کناره ی بدنه اصلی ، بخصوص اتصال بالها به بدنه ، دارای ضعف مشابه جنگنده ی F-35 است و نسبت به F-22 و YF-23 در رده ی
پایینتری قرار میگیرد . این مشکلات در طراحی کنونی غیر قابل اصلاح بوده و با
استفاده از مواد مخصوص نیز قابلیت بهبود زیادی ندارد . از این رو ، پایین بدنه ی
اصلی T-50 همانند F-35 ، بازپس
سپوکولوم زیادی دارد و در مانورهایی که بخش پایینی بدنه در معرض یک فرستنده (بخصوص
روی باند Ku تا L) قرار میگیرد ،
این مشکل وجود خواهد داشت .
در مقابل ، آنالیز خصوصیات آیرودینامیکی جنگنده ی T-50 نشان دهنده ی برتری این جنگنده نسبت به
تمامی رقبای غربی است . بر اساس این آنالیز ، بدنه ی جنگنده ی T-50 با فراهم کردن
"چابکی شدید" ، آنرا در اکثر بخش های پروازی نسبت به Su-35 برتر نشان داده
است . این چابکی زیاد با استفاده ی موثر از سامانه ی کنترل بردار رانش 3 بعدی ، دم
تمام متحرک ، طراحی آیرودینامیکی پالایش شده ، ثبات ایستایی بالا و توزیع جرم دقیق
برای کنترل اثرات اینرسیایی ممکن گردیده است .
سیستم کنترل بردار رانش 3 بعدی ، نوع جدیدی از کنترل بردار رانش است که علاوه بر
کنترل افقی و عمودی بردار رانش (که در سیستمهای کنترل دو بعدی وجود داشت) قابلیت
کنترل زاویه ای بردار رانش را نیز داراست . جنگنده ی F-22 Raptor از سیستم کنترل رانش دو بعدی استفاده
میکند .
لازم به ذکر است که این قابلیت های کنترل پروازی بی نظیر در T-50 ، امکان انجام راحت مانورهایی مثل چرخش
تخت (Flat Turn) یا چرخش هایی
با زاویه مخالف چرخش های متعارف ، میتواند تا حد زیادی از کشف اثرات راداری زیر
بدنه ی جلوگیری کند . اما جنگنده ی F-35 به دلیل نداشتن
این قدرت مانور ، به طور اجتناب ناپذیری در معرض کشف و ردیابی قرار میگیرد .
از دیدگاه مهندسی سطح مقطع راداری ، طراحی PAK
FA به عنوان اولین پروژه ی روسها برای تولید جنگنده ی پنهانکار بسیار
موفق و قابل رقابت با نمونه های غربی بنظر میرسد . مدارک موجود نشان میدهد که
طراحی T-50 قابلیت رقابت
با F-22 در زمینه ی
پنهانکاری (VLO) را داشته و در
زمینه ی آیرودینامیکی و کینماتیک (جنبشی) ، از رقیب آمریکایی خود پیشی گرفته است .
تا کنون ، تنها اظهارنظر رسمی شرکت سوخو در مورد سطح مقطع راداری جنگنده T-50 ، اعلام این
مورد بوده که سطح مقطع راداری جنگنده ی PAK
FA تقریبا 40/1 سطح مقطع راداری Su-35S است . با توجه به آزمایشات ، Su-35S بدون مخازن
خارجی ، از رو به رو و توسط یک رادار باند X دارای سطح مقطع
راداری بین 0.5 تا 2 متر مربع است که در صورت مبنی قرار دادن ، سطح مقطع راداری T-50 از رو به رو و
توسط یک رادار باند X بین 13- تا 19-
Dsbm خواهد بود .
طبق آنالیزهای کارشناسان که در مارس 2009 ، سطح مقطع راداری بخش جلوی T-50 در مقابل یک
رادار باند X حدودا 20- Dsbm (یا 0.001 متر
مربع) میباشد که با اعلام رسمی شرکت سوخو نیز همخوانی دارد .
بررسی نمونه های نشان داده شده ی جنگنده ی T-50 نشان میدهد که
طراحی این جنگنده ، ادامه ی شجره نامه ی تکاملی طراحی جنگنده های Flanker است . در حقیقت
طرح T-50 بر اساس استانداردهای
غربی یک طرح کم ریسک به حساب میاید که بیشتر از فلسفه ی طراحی "تکاملی"
(Evolutionary design) روسها تبعیت
میکند تا فلسفه ی بیگ بنگی (Big
Bang) طراحان غربی .
اما آنچه که بین مقایسه ی T-50 و آخرین نمونه
خانواده فلانکرها موسوم به Su-35S مشاهده میشود ،
تغییرات نسبتا رادیکالی در طراحی است که بیش از هر چیز ، باعث ثبات ایستایی هدایتی
آرام جنگنده ی PAK FA گردیده است
(لازم به ذکر است که همین ثبات ایستایی آرام جنگنده ی T-50 به تنهایی ضامن برتری T-50 از نظر مانورپذیری
و کنترل نسبت به رقبای غربی خود است) .
در اینجا لازم است برای پی بردن به اهمییت خاصیت ، کمی روی مبحث ثبات ایستایی
هدایتی یا STATIC DIRECTIONAL STABILITY توضیح دهیم . "ثبات ایستایی" در تعریف به معنای گرایش
هواپیما به بازگشت به حالت ماندگار (Steady State) یا همان تعادل
، پس از اختلال در حالت پرواز افقی است . این فاکتور که به طراحی آیرودینامیکی هواپیما بستگی دارد ،
میتواند مثبت ، منفی یا خنثی باشد .
این فاکتور تا همین اواخر بیشتر به عنوان یک عامل متعادل کننده برای هدایت هواپیما
به شمار میرفت تا یک عامل برای افزایش قدرت مانور ، بطوریکه بیشتر جنگنده های
امروزی دارای ثبات ایستایی مثبت کم یا خنثی هستند . به این معنی که این جنگنده ها
پس از انحراف ، یا گرایش کمی به تعادل دارند یا گرایشی ندارند .
اما جنگنده ی T-50 دارای ثبات
ایستایی منفی کم هستند که اصطلاحا "ثبات ایستایی هدایتی آرام" (Relaxed Static Directioal Stability) نامیده میشود
. این بدین معناست که جنگنده ی T-50 پی از انحراف
از حالت اولیه ، دارای گرایش کمی به تشدید انحراف میباشد . این ویژگی در صورتیکه
بطور کنترل شده روی یک هواپیما تعبیه شود ، قابلیت مانورپذیری هواپیما را بشدت
افزایش خواهد داد .
بهبودهای T-50 به لطف این
تغییرات روی آیرودینامیک اثبات شده ی خانواده ی فلانکر شامل تغییرات در نسبت ابعاد
بالچه های پشتی هواپیما - که در طراحی جدید بصورت شیبدار و به سمت خارج در آمده
اند - میباشد . این تغییر باعث افزایش قدرت کنترل جنگنده و کاهش Drag تا کمترین سطح
ممکن میشود .
Intake های سیستم
پیشرانه ی هواپیما کاملا بزرگ و به وضوح برای افزایش قدرت پیشرانه (Thrust) طراحی شده اند
. همچنین استفاده از تکنولوژی Ejector
Nozzle (که در هواپیمای شناسایی SR-71 نیز مورد
استفاده قرار گرفته) بعید نیست . این تکنولوژی باعث افزایش هوای ورودی جهت پوشاندن
گاز خروجی از پیشرانه ی موتور و کاهش اثرات حرارتی هواپیما میشود .
منبع : http://iranianairforce.blogfa.com
گرداوری : M-hosseini
راست میگه.
طراحیش خیلی شبیه Reptor است.
حالا یه سوال :
آیا حمل تسلیحات T-50 مثل Reptor مخفیه یا نه؟
چون میدونید که تمام تسلیحات F-22 مخفیه و داخل بدنه قرار گرفته.
بله تا اونجایی که من میدونم برای اینکه حالت رادار گریزی این هواپیما حفظ بشه باید هرگونه زاویه نامناسب که باعث برگشت امواج رادار میشه از بین بره از جمله انتقال تسلیحات به داخل بدنه
ولی فکر کنم ویژگی رادار گریزی به جنس بدنه ربط داشته باشه.
مثل مواد ترکیبی کامپوزیتی.
نا گفته نماند جنگنده ی صاعقه ی ایران به این ویژگی دست پیدا کرد.
100%که به جنس بدنه ربط داره ولی این به تنهایی کافی نیست به عنوان مثال شما در هواپیمای F117 میبینید که هواپیما شکلی متفاوت نسبت به بقیه داره یا در هواپیما B2 سکان عمودی هواپیما برای کم کردن سطح مقطع راداری کم شده
در مورد هواپیمای صاعقه من فکر میکنم این هواپیما یک هواپیمای رادار گریز نیست درسته که از مواد جاذب استفاده شده ولی شکل هواپیما با تمام هواپیماهای رادار گریز جهان متفاوته ولی میشه اینو گفت که شاید برد شناسایی این هواپیما رو کاهش داده باشند
نمیدونم.
ولی نمیشه گفت که مسئولان وزارت دفاع دروغ میگن.
چون خودم اینو شنیدم و دیدم.
یکی از اصول اصلی در جنگ تقویت روحیه نیروهاست به نظر من این جنگنده واسه ماموریتی که طراحی شده اصلا نیاز به راداگریزی نداره